از : “دریایی ها” در صدای یداله رویایی
دریایی شماره ۳
سکوت، دسته گلی بود
ميان حنجرهی من
ترانهی ساحل
نسيم بوسهی من بود و پلک باز تو بود.
بر آبها پرندهی باد،
ميان لانهی صدها صدا پريشان بود.
بر آبها،
پرنده بی طاقت بود.
صدای تندر خيس،
و نور، نورِ ترِ آذرخش،
در آب، آيينهای ساخت
که قاب روشنی از شعلههای دريا داشت.
نسيم بوسه و
پلک تو و
پرندهی باد،
شدند آتش و دود
ميان حنجرهی من،
سکوت، دسته گلی بود.
تنظیم از : میلاد
موسیقی، نور رنگ…فقط دریا…دیوانه کننده ست شعرهای رویایی مصداق این سخن شاملوست: شعر در من عقده سر کوفته موسیقیست
ای حلقه وار
جسم من از کدام سو
محصور می شود
بالا فریضه های جنون
پایین غریزه های خون
دکتر رویایی عزیز، امیدوارم این خوانش ها همینطور ادامه پیدا کنند تا تمام آثارتان به صورت تصویری در دسترس باشد.